در این ویدئو یک شیر گرسنه که به راحتی میتواند آهوی کوچک یک روزه را بخورد از این کار منصرف میشود.هر بار که شیر سعی میکند با خود کنار بیاید و او را بخورد آهوی کوچک با نالهای ضعیف او را منصرف میسازد.با تماشای چنین صحنههایی در حیات وحش این سوال ایجاد میشود که آیا حیوانات هم از احساس برخوردارند؟
بیولوژیستهایی هستند که مطالعه احساسات حیوانات را کار اصلی خود در زندگی کرده اند. جاک پنکسپ، یک محقق علوم عصبی از دانشگاه ایالت واشنگتن، می گوید؛ “من خوشحالم که شغلم را برای واقعیت قربانی کنم.”
برای پنکسپ، گواه این موضوع که انسان ها تنها حیوانات دارای احساسات نیستند، پرهیجان است. وی توضیح می دهد که ما، انسانها، دارای نئوکورتکس(بخشی از مغز که با اندیشه، ارتباطات و ادراک حسی درگیر است) بیشتری نسبت به دیگر پستانداران هستیم. “اماکوچکترین مدرکی وجود ندارد که بیان کند که نئوکورتکس میتواند به خودی خود احساسات تولید کند.” او ادامه میدهد، احساسات از طریق فعالیتهای درون مسیر پاداش و تنبیه که در عمق مغز قرار گرفتهاند، منطقهای که در تمام پستانداران یکسان است، شکل میگیرند.
آزمایشات متعدد نشان داده که قرار دادن یک الکترود در مناطق مختلف از این هسته کوچک مغز قادر به تحریک یک بازهای از احساسات پایهای در حیوانات، شامل خشم، ترس، شهوت و غم است. اگر ساختار این منطقه از مغز، انتقال دهندههای عصبی و مجموعه رفتارهای احساسی که آنها میسازند، بین انسانها و حیوانات مشترک است، چرا احساسات نیز نتوانند یکسان باشند؟
این یک منطق داروینی پایه است؛ به طوری که داروین در نزول انسان در ۱۸۷۱ نوشته است “هیچ شکی وجود ندارد که بین ذهن پستترین انسان و بالاترین حیوان تفاوت وسیع و گستردهای است. ” در هر حال، تفاوت بین ذهن انسان و بالاترین حیوانات، با این که بسیار است، مطمئناً از یک درجه بوده اما از یک نوع نمیباشد.” در سطح توالی DNA، متابولیسم سلولی، آناتومی یا رفتار، نادیده گرفتن شباهتهای بین میمون و انسان بسیار سخت است. پنکسپ میگوید؛ “چنین چیزی در مورد احساسات نیز صادق است.”
احساسات حیوانات
در ۲۰۰۹، محققان چنین استدلالی را به نتیجه منطقیاش رسانده، یک توکسونومی از پریماتهای بالاتر که منحصراً برپایه روش خنده آنها بود، را ساختند. دانشمندان استدلال کردهاند که، یک مقایسه از صداهای خنده ناشی از غلغلک ایجاد شده توسط بچههای اورانگوتانها، گوریلها، شامپانزهها، بونوبوها و انسان ها باید نشان دهنده بازتاب رابطه تکاملی آنها باشد. این مشخص شد که، خنده انسان بیشترین شباهت را به خنده شمپانزه و بونوبوها داشته و کمترین شباهت را با اورانگوتان ها داراست.
از این موضوع، آنها نتیجه گرفتند که منشا خنده انسان میتواند تا حدود حداقل ده میلیون سال، تا زمانی که آخرین اجداد مشترک انسان و میمونها پا بر زمین گذاشته است، ردیابی شود.
بر اساس مطالعات پنکسپ بر روی خنده رتها، در حقیقت، خنده و احساسات گرمی که ایجاد میکند، احتمالاً منشا کهنتری دارند. او بیان میکند که این خط جستجو معمولاً باعث “نهایت شوخیهای بد” گفته شده توسط بعضی از همکاران عصب شناسش است. اما این امر نشان میدهد که چگونه ممکن است تا، با کمی خلاقیت در تفکر، یک نگاه اجمالی به درون ذهن حیوانات انداخت.
(۸۷۰)